که چه مایه می خواهمت؟
چشمان ات ستاره است و
دلت شک.
*
جرعه ای نوشیدم و خشکید
دریاچه ی شیرین
با آن عطش که مرا بود
برنمی آمد
می دانستم.
چه لازم بود بگویم
که چه مایه می خواستم اش؟
شاملو/ مدایح بی صله
پ. ن. بماند برای کسی که هیچ وقت باور نکرد چه مایه می خواستمش...
۲ نظر:
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
........
اینو با لطف و آشتی عمومی کن و بعدا اگه شد درباره مضمون " اندوه نا شده ها "صحبت خواهیم کرد. مفصل و تحلیلی .
.............
salam, az google reader baa ur blog Ashnaa shodam, ehsaasaate zanaanatoonoo dust daaram,
bargharaar baashid va shaad :-)
ارسال یک نظر