آن که بر در می کوبد
صدای من است
خسته و خراشیده
از کوه ها و بیابان های دور گذشته است
صدایم را بشنو
روزهای بسیار است
دراز کشیده ام در این اتاق
و موریانه ها را تماشا می کنم
که بر اندام جوانم قدم می زنند
موشی در سرم خانه کرده
و مغزم را می خورد.
شبهای بسیار است
دراز کشیده ام در این اتاق
انگشتانم پوسیده
کلمات بر لبانم خشکیده
تنها
صدایم از دریچه گریخته است
آن که بر در می کوبد
صدای من است
خسته و خراشیده
از کوه ها و بیابان های دور گذشته است
صدایم را بشنو
روزهای بسیار است
دراز کشیده ام در این اتاق
و موریانه ها را تماشا می کنم
که بر اندام جوانم قدم می زنند
موشی در سرم خانه کرده
و مغزم را می خورد.
شبهای بسیار است
دراز کشیده ام در این اتاق
انگشتانم پوسیده
کلمات بر لبانم خشکیده
تنها
صدایم از دریچه گریخته است
آن که بر در می کوبد
من گرگ خیالبافی هستم/الیاس علوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر