۱۴ شهریور ۱۳۸۸

اسم اعظم

آزادی که بپذیری
آزادی که بگویی نه
و این
زندان کوچکی نیست

آزادی که ساعت ها دستهایت در هم قفل شوند
چشمهایت بروند و برنگردند، خیره! خیره بمان
و ما اسم اعظم را به کار می بریم:
-اسکیزوفرنیک.
آزادی که کتابها جمع شوند زیر دیرکی که تو را به آن بسته اند
و یکیشان
آتش را شروع کند.

آزادی که به هیچ قصه و شهر و کوچه ای
به هیچ زمانی بر نگردی
و از اتاق های هتل
صدای خنده به گوش برسد.
*شهرام شیدایی

۱ نظر:

برزگ گفت...

من عاشق شعر گذاشتن های ناژو ام. میدونستی؟