همه ي اين" هيچ كس به من/ براي من..." هايي كه امشب گفتم راست راست بود! همه ي همه اش اعتراف من بود به اينكه كمك مي خواهم! به شوخي گفتم و خنده!اما...
گلايه نخوان اين را! كه با تو حكايتي ديگر است؛ اما اين جا كسي هست كه صداي پيام نيمه شبش را هيچ كس نشنيد...
گلايه نخوان اين را! كه با تو حكايتي ديگر است؛ اما اين جا كسي هست كه صداي پيام نيمه شبش را هيچ كس نشنيد...
۱ نظر:
هیچ کس هست که اندیشه ی گلها را از سرخ وکبود
بنگرد صبح در آینه ی رود
یا یکی هست درین خانه که همسایه شود
بر لب ساحل بدرود و درود!
ارسال یک نظر