ناژو
۲۷ خرداد ۱۳۸۸
point of no return
يك بار ديگر هم با خودم عهد كرده بودم كه به هيچ كس و هيچ چيز چندان دخيل نبندم كه اين طور از دست نروم... دوباره اشتباه كردم. روزهايم در بهت گذشته و بغض و خشم. شبهام به كابوس بيداري...
۱ نظر:
sara
گفت...
هووم منم عهد بسته بودم که دلبسته نشم..ولی آدمها یادشون میره
۲۸ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۲۲
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
هووم منم عهد بسته بودم که دلبسته نشم..ولی آدمها یادشون میره
ارسال یک نظر