۲۲ آذر ۱۳۸۷

!مصاحبه آزمون جامع

یکشنبه ساعت سیزده
من یک عدد دختر جوان خیلی جدی ام!
که با مانتو مشکی میدی، شلوار خاکستری سیر، کفش خانومی مشکی یه کم پاشنه دار و آرایش ملایم دلبرانه می نشیند جلوی اساتید محترمش و آخرین سوال جواب عمرش را انجام می دهد!
زیر این چهره ی جوان جدی یک جوجه ی فضول سالم هست! که به ریش داشته و نداشته ی این مردهای محترم گهگاه دوست داشتنی می خندد و حسابی سر کار می گذارتشان.( علی جون! آماده باش )
و بالاخره دوره آموزشی دکتری- سربازی اش تمام می شود.
یکشنبه من آخرین امتحان عمرم را پس می دهم. و به خدای مجید که این همه بهش اعتقاد دارم قسم می خورم که فکر پُست داک را هم نکنم.

هیچ نظری موجود نیست: