۴ شهریور ۱۳۸۷

اسباب کشی به خونه نو

دلایل زیادی داشتم برای بستن بار و بندیلم از صفحه یاهو 360! یکیش این که با اون ریخت و عکس و اسم و فامیل و حلقه دوستان! و شجره نامه ای که اونجا گذاشته بودم، خیلی احساس راحتی نمی کردم هر چیزی رو بگم. اون شخصیت دانشجو - معلم- مدیرم رو که خیلی عمومی بودو عیان دوست نداشتم. این آدمی که اینجا پشت این دستگاه می شینه و می نویسه، حالا هر چیزی که می نویسه، خیلی ارتباط مستقیمی با اون شقایق نداره. راستش اینم از اون چیزهاییه که ازش بیزارم، شخصیت چند پاره، روح جراحی شده. اما به هر حال محض خاطر مبارزه ای که شروع کردم، که دلم نمی خواست به خاطر نا امنی هایی که برام درست شده بود ازش دست بکشم، این شد که دنبال یه خونه نو گشتم. فکرش هم همین امروز صبح تو کلاس فرانسه زد به کلم. امسال ، سال پنجمه که شهریور شده و دنبال یه جای جدید گشتم.فرقش اینه که پیدا کردن این یکی خیلی طول نکشید. خیالم راحت شددیگه! شاید بشه راحت تر گفت

هیچ نظری موجود نیست: