۸ آبان ۱۳۹۰

این قاب را باز می کنم که از تو بنویسم و باز می بینم دستهام بر قاب تنت نویسنده ترند تا اینجا...

۳ نظر:

مهشید گفت...

یک وقت هایی آدم به روی خودش نمی آورد هی! اما..
قاب تنت را کم دارم این روزها..

پیازچه گفت...

سلام بعد از زمانی دراز...
خیلی قشنگ بود
شعر ناب بود...

پیازچه گفت...

سلام بعد از زمانی دراز...
خیلی قشنگ بود
شعر ناب بود...