خواستم از همه ی معلمهایی که تمام این سالها سعی کردند از من موجودی اخلاقگرا، مذهبی، مسوولیت پذیرو بالغ بسازند و لباس گشاد ایدئولوژی ج.الف را بر تنم اندازه کنند تشکر کنم. خواستم عذر خواهی کنم که همه تلاشهایتان را به باد فنا دادم. راستش همه ی آن کارنامه درخشان حاصل کرم ذهن منطق دوست من بود! و خوشحالم که توی رودروایستی بیستهای ریاضی و فیزیک و شیمی نگهتان داشتم که نمره های تک و توک معارف و تعلیمات مدنی ام را رفع و رجوع کنید.
تنها معلم زندگیم حق شناس بود که خیلی زود از دستش دادم. آدمی که تلاشهای ناخودآگاهم را برایم معنی کرد. و کاری کرد به هیچ ندای هی تو! ای رو بر نگردانم. مدیونش هستم! به قدر تمام انزجاری که این همه سال تحمل کردم.
تنها معلم زندگیم حق شناس بود که خیلی زود از دستش دادم. آدمی که تلاشهای ناخودآگاهم را برایم معنی کرد. و کاری کرد به هیچ ندای هی تو! ای رو بر نگردانم. مدیونش هستم! به قدر تمام انزجاری که این همه سال تحمل کردم.
۴ نظر:
چقدر اونا زحمت كشيدند و چقدر هم ما زحمت كشيديم...
تسليت مي گم مرگ استادتون رو. ولي خودتون هم مي دونين كه اين آدما هرگز نمي ميرند.
مرسی فروغ جان!
من یک حرکت ِ بای بای دست برای تمام تلاشگران عرصه ی شستشوی مغزی که در برخورد با کیس ِ "من" ناکام موندن و در نهایت به گزینه ی اخراج روی میاوردن دارم که با لبخند شیطنت آمیزی همراهه! آره، حصار ذهنشون اندازه ی من نبود...
ارسال یک نظر