مدام ذهنمان را از انتزاع عشق پر کردند با شعرها و معارفشان. بعد سپردندمان دست واقعیتی که بخیل بود و محدود و حسود و تمامیت خواه.از پس هر رابطه ای تلخ تر شدیم و تنهاتر و ناباورتر...
۱ نظر:
ناشناس
گفت...
این رخدادها به خاطر عدم تجانس عشق و واقعیت نیست که خود عشق هم یک واقعیته و انتزاع محسوب نمی شه. اگر عشق را انتزاع بدانیم تردید نکن بخل و حسد هم انتزاع است. اما بخل و حسد چون فراوانند انگار بیشتر واقعی می نمایانند.کاهش عقل در آمیزش با عشق بزرگترین ایراد برای دوره های عاشقی است. مثل شیر آب می ماند که می شود شرشر عشق را کنترل کند. بیشتر باید به عقل ممزوج در عشق توجه کنیم.نمی دانم مفهوم حرف زدم یا نه !
۱ نظر:
این رخدادها به خاطر عدم تجانس عشق و واقعیت نیست که خود عشق هم یک واقعیته و انتزاع محسوب نمی شه. اگر عشق را انتزاع بدانیم تردید نکن بخل و حسد هم انتزاع است. اما بخل و حسد چون فراوانند انگار بیشتر واقعی می نمایانند.کاهش عقل در آمیزش با عشق بزرگترین ایراد برای دوره های عاشقی است. مثل شیر آب می ماند که می شود شرشر عشق را کنترل کند. بیشتر باید به عقل ممزوج در عشق توجه کنیم.نمی دانم مفهوم حرف زدم یا نه !
ارسال یک نظر