۱۴ خرداد ۱۳۸۸

آسمان لرزه

...
دیگر چه باشی چه نباشی
تنها کتاب بالینی من شده ای
در این اتاق پر از کتابهای ناخوانده...

*کبریت خیس/ عباس صفاری

۳ نظر:

سارا گفت...

چقدر این مجموعه کبریت خیس رو دوست دارم.

sara گفت...

اره عزیزم از توی وردپرس که برام پیغام گذاشتی اومدم وبلاگ و ممنونم بخاطر اینکه سرزدی بهم :*

علی گفت...

شعر دیگری از عباس صفاری :

لازم نيست دنياديده باشد
همين که تو را خوب ببيند
دنيايي را ديده است.

از ميليون‌ها سنگ همرنگ
که در بستر رودخانه بر هم مي‌غلتند
فقط سنگي که نگاه ما بر آن مي‌افتد
زيبا مي‌شود.
تلفن را بردار
شماره‌اش را بگير
و ماموريت کشف خود را
در شلوغ‌ترين ايستگاه شهر/به او واگذار کن.
از هزاران زني که فردا پياده مي‌شوند از قطار
يکي زيبا
و مابقي مسافرند.