۲ بهمن ۱۳۸۹

ton absence

وقتی خواستی و خواستی و خواستی و نشد!
وقتی نشد و نشد و نشد و یاد گرفتی که نمی شه!
وقتی یاد گرفتی که نمی شه و نمی شه و نمی شه و عادت کردی به نشدن!
وقتی عادت کردی و عادت کردی و عادت کردی ...
دیگه بشه یا نشه... چه فایده؟

۳ نظر:

ناشناس گفت...

شقايق چه مي كني كه هر چي مي گي حرف منه اون هم به بهترين شكل ممكن....
(مشكل دارم به خدا)



شيوا

شقایق گفت...

:)
اینم شده زندگی من! راوی تلخ ناکامی ها... آخر افسرده ام این روزا

panjaryman گفت...

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه
نیست/
در حق ما هر چه گوید جای هیچ
اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک
آید خیر اوست/
در صراط مستقیم ای دل
کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی
خواهیم راند/
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده
بسیارنقش/
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه
نیست
این چه استغناست یا رب وین
چه قادر حکمت است/
کاین همه زخم نهان هست و مجال
آه نیست

...‏ بقيه اش رو بايد بسرچي

يعني واقعن هميشه كه خواستي نشده؟ پس شايد اگه بجاش هي نخواي نخواي نخواي، اونوقت بشه!