۱۳ مرداد ۱۳۸۹

تاااابسسسسون

هر کی می گه تابسسون درجا ایماژی که تو ذهن من تداعی می شه اینهاست: دامنهای دوچینه ی رنگی رنگی ِ مامان دوز، زانوهای زخم، ناخنهای گلی، تشت آب و پنچری دوچرخه
صد ساله رنگ تابسسون به خودم ندیدم از بس امتحانای ثلث آخرم تموم نمی شه.

هیچ نظری موجود نیست: