۷ آذر ۱۳۸۸

تشخیص

داداشها بیماریم را تشخیص دادند:
"نمی گرخی!"

تو هم پیشتر می گفتی...

۳ نظر:

ناشناس گفت...

این "نمی گرخی!" ممکنه یه جور تحسین فرض بشه و بعد نگرخیدن یه ارزش محض محسوب شه و نگرخیدن شکل کاربردی خودشو از دست بده و هیبت قالبی و عادتی پیدا کنه . گاهی نگرخ ! گاهی بگرخ ! یعنی به وقت ضرورته نگرخیدن نگرخ و به وقت حاجته به گرخش بگرخ !به دام اینکه تشخیص را تعطیل کنی و یک بندی نگرخی و از این نگرخیدن مدام به خود ببالی نیفت . از حسن دام و عادت نساز.
غرض پیشگیری بود . وگرنه شما که از لحاظ عقل و تدبیر تاج سر مایی .

شقایق گفت...

قربون مرامت ناشناس جان! کی گفته نگرخیدن حسنه!من که نمی دونم اما داداشها به چشم تحقیر در من نگاه کردن و اینو گفتن!

pariss گفت...

تو از تابستون سالي كه خودت ميدوني ديگه نمي گرخي !!